گوجوریو اواخر سال 1920 در اوکیناوا توسط استاد میاجی پدید آمد. میاجی در سال 1931 در اقامتگاهی واقع در توکیو با گوگن که بعدها معرف اصلی و رسمی سبک گوجوریو در ژاپن شد، آشنا شد.
گوگن یاماگوچی متولد 1909 ژاپن است. قبل از شروع کاراته هنر شمشیر زنی را آموخته بود او یک تجربه دوازده ساله با خود داشت وقتی در 1931 با میاجی آشنا و از شاگردان وی شد. درسال 1937 دوره کاریش در کنار استاد به اتمام رسید. یاماگوچی شاخه اصلی گوجوریوی ژاپنی (که با مقایسه با سبک اوکیناوا میاجی بوجود آمده بود) را به عنوان سبکی شناخته شده و مردمی مطرح کرد و آن همانهایی است که امروزه انجام میدهند.
اول از همه او آنچه در ظاهر دیده میشود را عنوان کرد: کیمونوی سپید و کمربند قرمز از دان 10 و موهای بلند ریخته روی شانهها که همه و همه به این استاد گوجوریو حالتی عرفانی میداد. او جوانان ژاپنی را ترغیب میکرد تا به جستجوی معنویات بروند. پس از جنگ جهانی دوم، در محل تمرینش واقع در توکیو به جوانان درس اخلاقیات و زندگی میداد.
در طی جنگ جهانی دوم و در حالیکه استاد زندانی روسها بود یک ببر را بدون هیچ سلاحی و تنها با دستهایش شکست داد و به همین دلیل عنوان «گربه» را به او دادند. (به دلیل روش مبارزهاش که مثل گربه میماند) او به آنچه در طی سالها قرار گرفته بود، تسلط کامل داشت: آمادگی در دامن طبیعت، پناهبردن به کوهساران تفکر زیر آبشار و فنون شوگاندو.
در اواخر زندگیش یاماگوچی هرم کوچکی ساخت که در زیر آن به تفکر درباره عالم هستی میپرداخت و بالاخره در 1989 در حالی که کاراته را به استادان آینده، آموزش داده و افرادی مثل «ماسوتاتسو اویاما» خالق سبک کیوکوشین کای را پرورش داده بود، از نظرها برای همیشه ناپدید شد.
پارکور (به فرانسوی: Parkour) یا هنر جابجایی (به فرانسوی: L'art du déplacement) یا شهرنوردی به پیشهاد گروه "رها" یک راه نوین برای تعامل با محیط اطراف فقط با استفاده از تواناییهای انسان است.
داوید بل، بنیانگذار پارکور در فرانسه میگوید: جنبهٔ فیزیکی پارکور، غلبهکردن بر تمامی موانع پیش روست، درست مانند اینکه در شرایط اضطراری گیر کرده باشید. پارکور فقط صرف حرکات نیست، بلکه مجموعهای هدفمند و دارای فلسفهٔ خاص خویش است.
پس هدف پارکور، رسیدن به مقصد با استفاده از کاراترین، روانترین و مستقیمترین مسیر و مناسبترین حرکات است که میتواند شامل دویدن، پریدن، بالا رفتن و خزیدن باشد. «کارایی» یکی از مهم ترین مشخصههای پارکور است، و به این معنی است که لازم نیست حرکات سریعترین باشند، بلکه باید مستقیمترین و با صرف انرژی کمتری انجام شوند و همچنین مانع آسیب دیدگی دراز مدت یا کوتاه مدت شوند.
به کسانی که از اصول پارکور در زندگی خود بهره میبرند «تراسور» گفته میشود.
تاریخچه پارکور:
پارکور از زمانی که انسان نیاز به شکار کردن و شکار نشدن داشته، وجود داشتهاست. انسانها به طور طبیعی گسترهای قابل توجه از حرکات و حالات ممکن را برای گذشتن از موانع به وجود میآورد. از آن گذشته، کودکان به سهولت و صورت بدیع و با نشاط حرکت میکنند، ولی ما هنگامی که شروع به حرکت آگاهانه میکنیم، آن ویژگی را از دست میدهیم. افراد زیادی در طول تاریخ بر روی حرکت انسان و بهبود آن کار کردهاند (از جمله عیاران کاغذباز).
اما پارکور به معنای خاص آن، توسط ریموند بل (Raymond Belle) که یک سرباز فرانسوی جنگ ویتنام بود پایهگذاری شد. او و همراهانش بهدنبال به وجود آوردن یک روش کارا و مناسب برای «تعقیب و فرار» بودند. این فعالیتها، سرانجام توسط فرزندش داوید بل (David Belle) بصورت مدوّن درآمد.
داوید بیشتر عمر خود را صرف ساماندهی این ورزش کرد و نام «پارکور» را بر آن نهاد. او و دوستانش، از جمله سباستیان فوکان (Sebastien Foucan) که مشهورترین آنهاست، با آموزشهای ریموند بل این ورزش را از ترکیب ورزشهای مختلفی مانند ژیمناستیک و با هدف کمککردن به دیگران در مواقع اضطراری، در حاشیه پاریس به وجود آوردند.
فلسفه پارکور
پارکور یک رشتهٔ ورزشی است، اما فلسفهای با ارزشهای خاص خود و برای آگاهی از تواناییهای خویشتن، مبارزه علیه خود و پرورش جسم و روح دارد. پارکور گذشته از یک ورزش و هنر، یک شیوهٔ زندگی کردن و یک فلسفهٔ روزانهاست.
یکی از فلسفههای این ورزش، اتکا به تواناییهای جسمی و ذهنی افراد برای کمک کردن به کسانی است که در شرایط خاصی قرار دارند. به همین دلیل است که در این ورزش خبری از مسابقه و ردهبندی ورزشکاران و غیره نیست، زیرا هر کسی تنها برای خودش و نه برای اثبات برتری خود، تمرین میکند.
بسیاری پس از آشنایی با پارکور، اصول آن را در زندگی خود نیز به کار میبرند. به کسانی که از اصول پارکور در زندگی خود بهره میبرند «تراسور» گفته میشود.
هنر پشت سر گذاشتن کارای موانع، با به چالش کشیدن فیزیکی و جسمی خود باعث میشود که با موقعیتهای زندگی روزانه آسانتر کنار بیاییم. وقتی که یک مانع یا به عبارتی وضعیتی دشوار در زندگی ما پدیدار شود، یک تراسور همانگونه که در پارکور یاد گرفته، سریع و کارا بر آن غلبه میکند و بدون تغییر مسیر به راه خود ادامه میدهد.
جدا از حرفهای شدن در حرکات، قسمت اصلی آموزش و تمرین صحیح پارکور، توانایی غلبه بر ترس و استفاده از آن در زندگی است، چرا که ابتدا باید بتوان بر ذهن و تفکر خود چیره شد تا توانایی حرفهای شدن در پارکور در ما بوجود آید. کسانی که پارکور تمرین نمیکنند معمولا دربارهٔ آین موضوعات چیزی نشنیده یا ندیدهاند؛ در صورتی که به گفتهٔ بنیانگذار این هنر، «فلسفه» جزء درونی پارکور است.
پارکور چه چیزی نیست؟
پارکور حرکات آکروباتیک، بدل کاری، رقص، حرکات احمقانهٔ بدون توجه به عواقب آن و پرشهای بلند بدون دلیل نیست. هم چنین پارکور «حرکتهای دلخواه» نیست بلکه مجموعهای از حرکات از پیش تعریف شده و هدفمند است.
در پارکور خبری از مسابقه و کلکل هم نیست. یک کمپین از یکم ماه مه سال ۲۰۰۷ توسط وبگاه رسمی پارکور برای حفاظت از پارکور و فلسفهٔ آن در مقابل مسابقه و رقابت آغاز شدهاست. اعضای این کمپین اعتقاد دارند که «مسابقه» افراد را تحریک میکند که با دیگران برای رضایت تماشاگران یا اثبات برتریهای خود و یا احیانا سودهای مالی مبارزه کنند؛ در حالی که در پارکور، افراد در کنار یکدیگر و فقط برای خودشان تمرین میکنند. پس پارکور نمیتواند تبدیل به یک رشتهٔ مسابقهای شود، مگر آن که اساس وجودی آن یعنی «پرورش خود» نادیده گرفته شود.
تفاوت دو آزاد و پارکور
دو آزاد (به انگلیسی: Free running) در ابتدا معادل انگلیسی واژه ی پارکور بود، اما اکنون خود به عنوان شاخهای مستقل از ورزش شناخته میشود. دو آزاد در مقایسه با پارکور دارای حرکاتی با جزئیات بیشتر است. حرکات دو آزاد مانند چرخشها و گردشها برای خلاقانهتر شدن، زیبایی و جذاب شدن ورزش است.
هدف پارکور رسیدن سریع و کارا و در مسیری مستقیم است، در حالی که دو آزاد هنر حرکت کردن در محیط اطراف، به هر صورت دلخواه و در مسیر دلخواه است.
دوندگان آزاد حرکاتی را تمرین کرده و به کار میگیرند که لزوماً برای غلبه کردن بر موانع انجام نمیشود. مهمترین عنصر در دو آزاد، هارمونی بین دونده و مانع است و حرکات باید بدیع، زیبا و خلاقانه باشد.
محل تمرین پارکور:
بر خلاف بسیاری ورزشهای دیگر پارکور تا کنون در زمین یا ورزشگاه اختصاصی تمرین نمیشود ، البته تلاشهایی در این رابطه صورت گرفتهاست. تراسورها در محیطهای شهری مانند سالنهای ورزش ، پارکها ،زمینهای بازی و سازهها و ساختمانهای رها شده تمرین میکنند که باعث به وجود آمدن نگرانیهایی مانند تجاوز به حریم شخصی ،آسیب رساندن به اموال عمومی و تمرین در مکانهای نامناسب شدهاست .
وسایل و تجهیزات:
پارکور وسیله و تجهیزات خاصی احتیاج ندارد و تراسورها معمولا لباسهای ورزشی یا معمولی سبک و راحت میپوشند . تنها چیزی که توصیه شدهاست یک کفش ورزشی سبک با چسبندگی زیاد است. بعضی از تراسورها از مچ بند برای محافظت از مچ هایشان استفاده میکنند . برخی نیز از دستکشهای نازک ورزشی برای حفاظت از کف دستهایشان استفاده میکنند که به علت کم کردن چسبندگی و حس باعث موضع منفی بعضی از تراسورها میشود.
کاپوئرا چیست؟
کاپوئرا یک ورزش برزیلی و شاخه ای از هنرهای رمی می باشد که بعنوان بازی و رقص در برزیل بوجود آمد و در نواحی باهیا ، پرنامبوکو ، ریودوژانیرو ، میناس گراس و سائوپائولو هم بازی می شود . این بازی در قرن شانزدهم میلادی در برزیل بوجود آمد که پیدایش آن به نوعی در نتیجه تجارت بردگان بود . کاپوئرا بعدها توسط افرادی از باهیا به آفریقا برده شد . شرکت کنندگان در این بازی ابتدا یک حلقه دایره ای تشکیل می دهند و به نوبت با ابزار مختلف بازی می کنند می خوانند و دو به دو در داخل محوطه دایره ای با هم مبارزه می کنند . مشخصه بارز این بازی انجام حرکات آکروباتیک حملات ساختگی و استفاده بسیار زیاد از سطح زمین برای انجام حرکات ، جست و خیز و دلگرمی می باشد . تکنیکهایی که کمتر بطور متناوب استفاده می شوند عبارتند از ضربات آرنج ، قیچی و پرتاب بدن
تاریخچه :
از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم ، کشور پرتغال با کشتی بردگان را از غرب آفریقا به آمریکای جنوبی می برد . برزیل یکی از مناطق مشتری بردگان آفریقایی بود که 42% از ساکنان آنرا پرندگان مهاجر تشکیل می دادند . در این کشور بردگانی از کشور آنگولا، کونگو و موزامبیک و شامل قبایل مختلف به فروش می رسیدند .
کاپویرااین آفریقا میان مهاجر مذهب و رسوم مختلف خود را وارد دنیای جدید کردند . یک تئوری وجود دارد که کاپوئرا زائیده یک نوع رقص آنگولایی می باشد که توسط خواستگاران زنان جوان انجام می شده است اما این تنها یکی از هزاران تئوری بحث برانگیز در این زمینه میباشد . بعضی هم معتقدند که بردگان بر روی بازی پیشین برزیل تاثیر گذارده و آنرا به شکل کاپوئرا درآورده اند .
پس از اینکه برده داری در سال 1888 منسوخ گردید (برده های آزاد شده اغلب در شهرهای اغلب در شهرهای کشور برزیل ساکن شدند . از آنجائی که از دادن کار به آنها جلوگیری می شده اغلب باندهای تبهکاری و جنایی را تشکیل دادند و به ورزش کاپوئرا ادامه دادند که در آن زمان لازم فعالیتهای ضد حکومتی و جنایی بود . در نتیجه در سال 1890 کاپوئرا در برزیل غیرقانونی شد و انجام دهندگان در صورت مشاهده به اشد مجازات می رسیدند ( تاندون پشتبای شرکت کنندگان در این بازی قطع می شد) .
کاپویرا
پس از مدتها در سال 1942 آقای پاستینها اولین آکادمی رسمی برای آموزش شیوه سنتی این بازی را که بعنوان کاپوئرا آنگولا شناخته می شد . افتتاح نمود . تلاش او منجر به تبدیل کاپوئرا به یک ورزش جدیدتر ، مدرن تر و محلی در بین مردم گردید . این دوره بعنوان یک نقطه عطف در پیشرفت تدریس کاپوئرا شناخته می شود . در حال حاضر آکادمیهای آموزش کاپوئرا تقریباً در سرتاسر جهان وجود دارد .
موسیقی :
موسیقی جزء لاینفک کاپوئرا به شمار می رود . موسیقی نحوه حرکات و حالات بازی را که در یک محیط دایره ای انجام می شود ، تعیین می کند . موسیقی این بازی آمیزه ای از آلات مختلف و ترانه هاست . سازهای تمپو از نوع بسیار آرام (نوع بسیار آرام (نوع انگولائی) تا نوع بسیار تند (سائوبنتو) متفاوت است . بسیاری از ترانه ها در قالب سئوال و جواب خوانده می شوند به طوری که دیگران به عنوان خوانندگان ترانه در بازی شرکت می کنند . شرکت کنندگان در بازی در مورد موارد بسیاری ترانه می خوانند . بعضی از ترانه ها در مورد تاریخ می باشد و یا بعضی دیگر در خصوص داستانهای مخصوص این بازی است .
محوطه بازی :
« رودا » یک دایره تشکیل داده شده از مردم است که کاپوئرا در آن انجام می شود . شکل دایره ای آن در طول بازی حفظ می گردد تا تمرکز و انرژی بازیکنان و نوازندگان حفظ گردد . افرادی که این محیط دایره ای را تشکیل می دهند هنگامی که موسیقی بازی نواخته می شود تشویق می کنند و به همراه نوازندگان ترانه می خوانند .
حداقل قطر این محوطه دایره ای در حدود سه متر می باشد . هر چند که از این میزان هم
می تواند کوچکتر یا بزرگتر باشد . تا اندازه 10 متر هم افزایش می یابد . موسیقی آرام از سرعت بازی می کاهد اما حرکات بازی را پیچیده تر می کند به طوری که است حرکات روی دستها انجام می شود .
معمولاً در کاپوئرا هیچگونه برخوردی صورت نمی گیرد اما حرکات تهدیدآمیز در آن وجود دارد . در این بازی فقط مهارت افراد در چگونگی انجام مبارزه مهم می باشد .
لبته کاپویراهمون رقص برزیلیه، نه کونگ فوی برزیلی. نوعی ورزش رزمیه که بیشتر حالت نمایشی داره نه مبارزه ای. رزمی کار دائما در حال حرکات تند، رقص پا، رقص دست و نشست و برخاست سریعه. بیشتر از ضربات پا استفاده میشه و رزمی کار خیلی وقتها دستش رو روی زمین میذاره و با حرکات پا حمله میکنه. برزیل این رقص رو از برده های آفرقایی که به اونجا آورده میشدند گرفته. قبلا به پاها چاقو می بستند و مبارزه مرگ آور بوده اما حالا بیشتر نمایشی انجام میشه و یه ترکیبیه از ورزشهای رزمی و ژیمناستیک. بعضی هم به این رشته کاپویرا میگویند.
اگه فیلم "محافظ فیلها" رو که اخیرا از تلویزیون پخش شد دیده باشید یکی از مبارزین به همین سبک می جنگید (جلوی مجسمه بودا وقتی زمین رو آب گرفته بود) و حرکات قشنگی رو میشد تو این سبک دید.البته در همین هفته کلیپ اون صحنه را همین جا برای دانلود میگذارم میکنم .
● چگونه موسیقی به اعمال ورزشی کمک میکند؟
با بررسی این حوزه و بر اساس مطالعات تحلیلیِ انجامگرفته در دانشکده، آشکار میگردد که موسیقی ممکن است به چهار طریق به انجام ورزش و تمرینات ورزشی کمک نماید.
▪ اول، در طول تمرینات منظم مانند دویدن، موسیقی میتواند توجه ورزشکار را محدود و درنتیجه توجه شخص را نسبت به احساس خستگی منحرف کند. این تکنیکی است که بسیاری از دوندگان ماراتن و ورزشکاران ورزشهای سهگانه به آن بهعنوان مسئلهای مهم و مجزا مینگرند.
▪ دوم، موسیقی میزان برانگیختگی شخص را تغییر میدهد و بنابراین بهعنوان شکلی از تحریک که اهمیت زیادی در مسابقات دارد، مورد استفاده قرار میگیرد یا بهعنوان مسکّنی برای فرو نشاندن اضطراب ورزشکاران تلقی میگردد. یکی از عوامل مؤثر، تولید کاستهای صوتی است که ترکیبی هستند از موسیقی محرک و آثار کلامی که به مثابة راهکاری برای ایجاد اعتماد به نفس تلقی میگردند. همچنین نویسنده از موسیقی آرامبخش همانند پسزمینهای در تکنیکهای آرامشبخش استفاده میکند، که از طریق آموزشهای کلامی عموماً به کار گرفته شدهاند.
▪ سوم، موسیقی میتواند به دلیل وجود تشابهاتی بین ریتم و حرکات بدن انسان مفید واقع گردد. بنابراین تطابق موسیقی با ورزش، همواره افزایش راندمان شرکتکنندگان در تمرینات ورزشی را نمایان ساخته است.
▪ چهارم، در ارتباط با نکتة قبلی، خصوصیات ریتمی موسیقی از الگوهای مهارتهای فیزیکی تقلید مینماید، بنابراین موسیقی قادر است اکتساب مهارتهای حرکتی را افزایش داده و محیط آموزشی بهتری را ایجاد نماید. برای اثبات مدعی شواهدی در ورزشهای ژیمناستیک و شنا ارائه شده است.
● انتخاب موسیقی صحیح:
تحقیقات اخیر نشان میدهد که چهار عامل مهم و تأثیرگذار در خصوصیات برانگیزندة موسیقی وجود دارد. ▪ اول، به این علت که مردم به عکسالعمل نشان دادن نسبت به محرکهای ریتمیک، تمایل نهفتهای دارند. در حقیقت پاسخ ریتمیک به موسیقی، نهفتهترین عامل است.
▪ دوم، جنبههای هارمونیک و ملودیک موسیقی، اجرای شنونده را شکل میدهد و بر حالات روحی وی تأثیر میگذارد.
▪ سوم، مشخصة فرهنگیِ موسیقی از طریق پرورش فرهنگی ـ اجتماعی و موسیقیای که شخص قبلاً در معرض آن بوده، بر پاسخ شنونده تأثیرگذار خواهد بود.
▪ چهارم، عامل ارتباط که مربوط میشود به ارتباطات موسیقایی مفرط که توسط موسیقی برانگیخته شدهاند؛ به این معنی که صدا میتواند باعث ایجاد اصوات دیگری شود که فعالیتهای فیزیکی را خلق میکند. پاسخ ریتمیک و فاکتورهای موسیقایی در درونِ طبیعت موسیقی وجود دارد، حال آنکه تأثیرات فرهنگی و عوامل ارتباطی نسبت به موسیقی، عوامل خارجی محسوب میگردند.
● نتیجه:
موسیقی اغلب منبعی بکر برای انگیزش و الهام گرفتن در ورزش و تمرینات ورزشکاران محسوب میشود. یکی از مهمترین نکات که باید به یاد داشته باشیم این است که سلیقة موسیقایی در واقع امری بسیار شخصی است و به همین دلیل از توصیه برای انتخاب نوع موسیقی پرهیز شده است زیرا این مسئله کاملاً بستگی به تصمیم شخص دارد. به هر حال اکنون شما باید نسبت به عواملی که گوش فرا دادن به موسیقی در امر ورزش را ارزشمندتر میکند، هوشیارتر باشید.
منابع:
The sport Journal Published by the united states sports Academy Dr. C. Karageorghis, ph. D. Accredited sport and Exercise psychologist Brunel University, UK
در حین انجام فعالیت بدنی، تولید یک ماده ی شیمیایی از بدن به نام "سروتونین" بیشتر می شود.
کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط می باشد و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می کنند. بنابراین در میان افرادی که به طور مرتب ورزش می کنند، به ندرت می توان شخص افسردهای یافت.
از طرفی با ورزش کردن، تولید "اندورفین" و "اپی نفرین" و "سیتوکینها" نیز افزایش می یابد و این مواد به طور طبیعی باعث بالا بردن سطح هوشیاری و روحیه ی عمومی فرد شده و احساس انرژی و شادابی بیشتری برای انجام کارهای روزمره ی زندگی به شخص ورزشکار اعطا می کنند.
مسلماً یک شخص ورزشکار با تنبلی و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن هیکلی متناسب و خوش فرم از روحیه ی بالا و شادابی نیز برخوردار است و این موفقیت، ارتباطات وی را در زندگی روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار تضمین می کند.
مسلماً کارفرمایان در استخدام افراد، این معیارهای مهم را در نظر خواهند گرفت. بنابراین یک شخص سالم و تندرست، از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کم تحرک برخوردار خواهد بود.
یک فرد سالم و ورزشکار قطعاً به طور ناخودآگاه از سیگار دوری می کند، چون در می یابد با ورزش به اکسیژن بیشتری نیاز دارد، ولی سیگار یا مواد مخدر به وضوح انرژی وی را کم کرده و او را ضعیف تر می کند. بنابراین خود به خود برای پیشرفت در امور ورزشی خویش و برای انجام تمرینات، از این مواد دوری می جوید.
از طرفی، در یک محیط ورزشی سالم، از این گونه افراد و آلودگی ها کمتر می توان اثری یافت و احتمال ابتلای چنین افرادی به آلودگی های اجتماعی بسیار پایین بوده و به دلیل روحیه ی ورزشی از بسیاری ناهنجاری های دیگر اجتماعی، که با خلق و خوی جوانمردی و ورزشکاری همخوانی ندارد، پرهیز می کنند.
تعریف ورزش تنها در افزایش فعالیت جسمانی خلاصه نمی شود.
بسیاری از ورزشهای امروزی نظیر پینگ پنگ، اسکیت، اسکی، بسکتبال، شنا و... حرفه ای هستند و نیاز به یاد گیری و حتی مربیان مجرب دارند و کار فکری زیادی را نیز می طلبند.
بنابراین ورزشهای امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه قابلیتهای پیچیده ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می کنند. به گونه ای که در یک شخص غیر ورزشکار این قابلیت های مغز، خاموش می ماند و به تدریج ذهن تنبل و سست می شود و این گونه افراد، بیشتر تمایل دارند در یک گوشه بنشینند و در فکر فرو روند!
به طور کلی می توان گفت ورزش در کلیه ی اجزای جسم و ذهن بدن و در کلیه ی مراحل زندگی انسان تأثیر غیرقابل انکار و به سزایی دارد.